انگشت و استکان حکایت سیزدهم

انگشت و استکان حکایت سیزدهم(درد چشم)

درد چشم

به سخنان پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و دیگر معصومان (علیهم‌السّلام) احترام می‌گذاشت. بدون وضو کتاب‌های حدیث را به دست نمی‌گرفت و هنگام مطالعه آنها رو به قبله می‌نشست.

در سال‌های پایان عمر، صبح یک روز گرفتار درد چشم شد، به حدّی که نتوانست مطالعه کند و بنویسد. به خاطر فاصله گرفتن از کار، ناراحت بود و ناراحتی‌اش را با افراد خانواده در میان گذاشت. هنگام عصر که فرزندش برای عیادت و پرسیدن احوال پدر نزد او رفت، وی را در حال نوشتن دید. با تعجّب پرسید: درد چشم چه شد؟ حاج شیخ عبّاس قمی پاسخ داد: دیگر دردی ندارم.

فرزندش پرسید: چگونه معالجه کردید؟!

گفت: وضو ساختم و مقابل قبله نشستم و کتاب کافی را به چشم کشیدم، درد چشم برطرف شد!

بعد از این واقعه، هرگز دچار درد چشم نشد.

حاج شیخ عبّاس قمی بسیار تلاش می‌کرد احادیث معتبر را بشناسد و نقل کند. به سلسه راویان توجه می‌کرد و اسناد احادیث را مورد مطالعه قرار می‌داد. گفته‌اند که یک‌بار فرسنگ‌ها سواره و پیاده راه رفت تا به یکی از روستاهای اصفهان برسد و سند حدیثی را در کتابی که در اختیار یکی از علما بود، ببیند.

حاج شیخ عبّاس قمی «حدیث‌شناس» بود. به او «محدّث» می‌گویند: «محدّث قمی».

در نجف اشرف، سال‌ها از محضر محدّث بزرگ _ مرحوم میرزا حسین نوری _ فیض برده بود و از خرمن دانش او خوشه‌ها چیده بود. او موفقیّت‌های خود را ناشی از دم مسیحایی این استاد می‌دانست.

در «علم رجال» تبحّر داشت. این علم درباره اشخاصی که به نقل احادیث پرداخته‌اند، بحث می‌کند و آنها را از نظر عقیده و ایمان و اخلاق می‌سنجد. یکی دیگر از زمینه‌های علاقه و تحقیق حاج شیخ عبّاس قمی «تاریخ اسلام» بود. تسلّط او بر این علوم در مشهورترین آثار او به خوبی جلوه کرده است.

سفینه‌البحار بر مبنای کتاب بزرگ بحارالانوار (علّامه مجلسی) شکل گرفته است. او در این اثر احادیث مرتبط با یکدیگر را که در مجلّدات گوناگون کتاب بحار آمده، زیر یک عنوان گرد آورده است، خلاصه‌ای از مطالب را در آن‌جا درج کرده و گاهی مطالبی بر آن‌ها افزوده است.

الکنی و الالقاب شرح‌حال دانشمندان و بزرگانی است که در کتاب‌های دیگر با لقب و کنیه از آنها یاد شده است. او در این کتاب به معرّفی این چهره‌ها پرداخته و حقایقی از زندگی و شخصیت ایشان را به خواننده عرضه داشته است.

منتهی الآمال به بازگویی زندگی چهارده معصوم (علیهم‌السلام) و فرزندان و یاران ایشان اختصاص دارد. نفس المهموم نیز تاریخ عاشورا و ذکر حوادث کربلا را محور قرار داده است.انگشت و استکان حکایت چهاردهم(انگشت و استکان حکایت سیزدهم)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *