شرافت اهل بیت (ع)
شرافت اهل بیت علیهم السلام
و در حديثى است كه: حضرت صادق روز عيدى در مدينه بود پس رفت به زيارت حضرت رسول(ص) و بر آن حضرت سلام كرد و فرمود كه ما بر اهل همه شهرها فضيلت داريم خواه مكه و خواه غير مكه به سبب زيارت و سلام ما بر رسول خدا(ص).شرافت اهل بیت (ع)
همواره سلام بر رسول خدا (ص)
و شيخ طوسى رحمة الله عليه در تهذيب از يزيد بن عبد الملك روايت كرده و او از پدرش از جدش كه گفت: به خدمت حضرت فاطمه سلام الله عليها مشرف شدم. پس آن حضرت ابتدا فرمود به سلام بر من.
پس از من پرسيد كه براى چه آمدهاى عرض كردم از براى طلب بركت و ثواب فرمود كه خبر داد مرا پدرم و اينك حاضر است كه هر كه بر او و بر من سه روز سلام كند حق تعالى بهشت را از براى او واجب گرداند گفتم در حيات او و شما. فرمود: بلى و همچنين بعد از موت ما.
لزوم زیارت اهل بیت
و ابن قولويه در كامل حديث طولانى از هشام بن سالم از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه از جمله فقرات او اين است كه: مردى به خدمت حضرت صادق(ع) شرفياب شد و عرض كرد كه آيا زيارت بايد كرد پدرت را.
فرمود بلى.
عرض كرد: چه چيز است از براى آنكه زيارت كند او را.
فرمود كه بهشت از براى او است اگر اعتقاد به امامت او داشته باشد و متابعت او كند عرض كرد كسى كه اعراض كند از زيارت او چه خواهد داشت فرمود حسرت خواهد داشت در يوم الحسرة كه روز قيامت است…
شفای چشم
شيخ در مصباح فرموده كه چون فارغ شدى از دعا در نزد قبر شريف پس برو به نزد منبر و دست بر آن بمال و بگير دو قبه پائين منبر را كه مثل انار مىماند و بمال صورت و چشمهاى خود را به آن پس به درستى كه در آن شفاى چشم است و بايست نزد منبر و حمد و ثناى إلهى بجا آور و حاجت خود را بطلب؛ «پس به درستى كه رسول خدا(ص) فرمود كه: ما بين قبر و منبر من باغى است از باغهاى بهشت و منبر من بر درى است از درهاى بهشت».
با آب طلا بنویس
و سيد عبد الكريم بن طاوس در فرحة الغري از آن حضرت روايت كرده كه فرمود: هر كه پياده به زيارت أمير المؤمنين(ع) برود حق تعالى به هر گامى ثواب يك حج و يك عمره براى او بنويسد و اگر پياده برگردد به هر گامى ثواب دو حج و دو عمره از براى او بنويسد، و نيز از آن حضرت روايت كرده كه: به ابن مارد فرمود: اى پسر مارد هر كه زيارت كند جدّم أمير المؤمنين(ع) را عارفا بحقه بنويسد حق تعالى از براى او به عدد هر گامى حج مقبول و عمره پسنديده. اى پسر مارد و الله نمىخورد آتش جهنم قدمى را كه غبار آلوده شود در زيارت حضرت أمير المؤمنين(ع) خواه پياده رود خواه سواره اى پسر مارد بنويس اين حديث را به آب طلا.
شفا در زیارت امیرالمؤمنین(ع)
و نيز از حضرت صادق(ع) روايت كرده كه فرمود: ما مىگوئيم كه در پشت كوفه قبرى هست كه پناه نمىبرد به آن قبر دردناكى مگر آنكه حق تعالى او را شفا كرامت مىفرمايد.
مؤلف گويد كه از اخبار معتبره ظاهر مىشود كه حق تعالى قبر أمير المؤمنين(ع) و اولاد طاهرينش را معقل خائفين و ملجأ مضطرين و امان اهل زمين قرار داده هر غمناكى كه نزد او برود غمش زايل گردد و هر دردناكى كه خود را به او بمالد شفا گيرد و هر كه به آن پناه برد در امان باشد.
شیر شفا گرفت
سيد عبد الكريم بن طاوس روايت كرده از محمد بن على شيبانى كه گفت من و پدرم و عمم حسين به نحو پنهانى در شب رفتيم به زيارت قبر أمير المؤمنين(ع) و اين در سال دويست و شصت و چيزى بود و من كودكى صغير بودم چون رسيديم به نزد قبر آن حضرت ديديم كه آن قبر مطهر دورش سنگهاى سياه گذاشته شده و بنايى ندارد پس ما نزديك آن رفتيم بعضى از ما شروع كرد به خواندن قرآن و بعضى ديگر مشغول به نماز شد و بعضى مشغول به زيارت و در اين حال بوديم كه ناگاه ديديم شيرى به جانب ما مىآيد چون نزديك ما آمد به فاصله يك نيزه ما از آن محل شريف دور شديم آن حيوان به نزديك قبر رفت و شروع كرد به ماليدن ذراع خود بر قبر يكى از ما نزديك او رفت و مشاهده كرد او را شير متعرض او نشد او برگشت و ما را به حال شير خبر داد پس ترس از ما برطرف شد و همگى نزديك او رفتيم و او را مشاهده كرديم ديديم كه در ذراع او جراحتى است و آن دست مجروح را به قبر آن حضرت مىماليد پس يك ساعت با اين حال بود آنگاه برفت و ما ديگرباره به حال اول خود به نماز و زيارت و قرائت قرآن برگشتيم.
پناه آهوان به قبر علی(ع)
و شيخ مفيد نقل كرده كه روزى هارون الرشيد به آهنك شكار از كوفه بيرون رفت و به جانب غريين و ثويه توجه نمود و در آنجا آهوانى ديد فرمان داد تا بازهاى شكارى و كلاب معلم را براى شكار آهوان رها كردند و بر آنها بتاختند آهوان كه چنين ديدند فرار كرده به پشتهاى پناه بردند و در آنجا بياراميدند بازها در ناحيه بيافتادند [بيفتادند] و تازيها باز شدند و رشيد از اين مطلب در عجب شد ديگر باره آهوان از فراز پشته به نشيب آمدند بازها و تازيها آهنك ايشان نمودند ديگرباره آهوان به آن پشته پناه بردند و جانوران شكارى از قصد ايشان برگشتند تا سه مرتبه كار بدين گونه رفت.
هارون سخت در عجب شد غلامان خود را امر كرد كه تعجيل كنيد و مردى را كه از حال اين مكان با خبر باشد بياوريد غلامان رفتند و از قبيله بني أسد پير مردى را حاضر كردند هارون از وى پرسيد كه حال اين پشته چيست و در اين مكان چه كيفيتى است گفت اگر مرا امان مىدهى قصّه آن را به عرض مىرسانم گفت با خدا عهد كردم كه ترا اذيت نكنم و در امان باشى الحال آنچه دانى بگو:
گفت خبر داد مرا پدرم از پدران خود كه مىگفتند قبر مطهر أمير المؤمنين(ع) در اين پشته واقع است و حق تعالى آن را حرم امن و امان خود قرار داده كه هر چه به آن پناه ببرد در امان باشد.
پناه دادن به ملخها
فقير گويد در امثال عرب است كه مىگويند أَحْمَى مِنْ مُجِيرِ اَلْجَرَادِ يعنى فلانى حمايت كردنش از كسى كه در پناه او است بيشتر است از پناه دهنده ملخها و قصه آن چنان است كه مردى باديهنشين از قبيله طي كه نامش مُدْلِج بْنِ سُوَيْد بود روزى در خيمه خود نشسته بود ديد جماعتى از طايفه طي آمدند و جوال و ظرفهايى با خود دارند پرسيد چه خبر است گفتند ملخهاى بسيار در اطراف خيمه شما فرود آمدهاند آمديم آنها را بگيريم مُدْلِج كه اين را شنيد برخاست سوار اسب خود شد و نيزه خود را بر دست گرفت و گفت به خدا سوگند هر كس متعرض اين ملخها شود من او را خواهم كشت.
أَ يَكُونُ اَلْجَرَادُ فِي جِوَارِي ثُمَّ تُرِيدُونَ أَخْذَهُ
آيا اين ملخها در جوار و پناه من باشند و شما آنها را بگيريد چنين چيزى نخواهد شد پيوسته از آنها حمايت كرد تا آفتاب گرم شد ملخها پريدند و رفتند آن وقت گفت اين ملخها از جوار من منتقل شدند ديگر خود دانيد با آنها.
عزیز روزگار امیرالمؤمنین(ع)
و صاحب قاموس گفته ذو الاعواد لقب شخصى خيلى عزيز بوده كه بعضى گفتهاند جد أكثم بن صيفي بوده.
طايفه مضر هر سال خراجى به او مىدادند و چون پير شد او را بالاى سريرى مىنشانيدند و در ميان قبايل و مياه عرب براى جبايت خراج او را طواف مىدادند و به حدى عزيز و محترم بود كه هر ترسانى خود را به سرير او مىرسانيد ايمن مىگشت و هر ذليل و خوارى كه به نزد سرير او مىآمد عزيز و ارجمند مىگرديد و هر گرسنهاى كه به نزد او مىرسيد از گرسنگى مىرهيد انتهى.
پس هر گاه سرير يك مرد عربى به اين مرتبه از عزّت و رفعت رسد چه عجب دارد كه حق تعالى قبر ولى خود را كه حامل سريرش جبرئيل و ميكائيل و امام حسن و امام حسين(ع) بودهاند معقل خائفين و ملجأ هاربين و فريادرس بيچارگان و شفاء دردمندان قرار داده باشد پس در هر كجا باشى خود را به او برسان و تا ممكن شود خود را به او بچسبان و الحاح كن تا به فرياد تو برسد و ترا از هلاكت دنيا و آخرت نجات دهد.
حبل الله المتين
در دار السلام از شيخ ديلمى نقل شده كه روايت كردهاند جماعتى از صلحاء نجف اشرف كه كسى در خواب ديد كه از هر قبرى كه در آن مشهد شريف و بيرون آن است ريسمانى كشيده شده متصل به قبه شريفه حضرت حبل الله المتين أمير المؤمنين صلوات الله عليه پس آن شخص انشاد كرد:
إِذَا مُتُّ فَادْفِنِّي إِلَى جَنْبِ حَيْدَرٍ أَبِي شَبَّرَ أَكْرِمْ بِهِ وَ شُبَيْرٍ
فَلَسْتُ أَخَافُ اَلنَّارَ عِنْدَ جِوَارِهِ وَ لاَ أَتَّقِي مِنْ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ
فَعَارٌ عَلَى حَامِي اَلْحِمَىٰ وَ هُوَ فِي اَلْحِمَىٰ إِذَا ضَلَّ فِي اَلْبَيْدَاءِ عِقَالُ بَعِيرٍ
ثواب زيارت (امین الله)
حضرت امام محمد باقر(ع) فرمود كه هر كه از شيعيان ما اين زيارت و دعا را نزد قبر امير المؤمنين(ع) يا نزد قبر يكى از ائمه(ع) بخواند البته حق تعالى اين زيارت (امین الله) و دعاى او را در نامهاى از نور بالا برد و مهر حضرت محمد(ص) را بر آن بزند و چنين محفوظ باشد تا تسليم نمايند به قائم آل محمد(ع) پس استقبال نمايد صاحبش را به بشارت و تحيت و كرامت إن شاء الله تعالى.
مؤلف گويد (صاحب مفاتیح الجنان) كه اين زيارت شريفه هم از زيارات مطلقه محسوب مىشود و هم از زيارات مخصوصۀ روز غدير و هم از زيارات جامعه كه در جميع روضات مقدسۀ ائمه(ع) خوانده ميشود :
پیدایش قبر امیرالمؤمنین علی (ع)
سيد عبد الكريم بن طاوس از صفوان جمال روايت كرده است كه گفت: چون با حضرت صادق؟ع؟ وارد كوفه شديم در هنگامى كه آن حضرت نزد ابو جعفر دوانقى مىرفتند فرمود كه:
اى صفوان شتر را بخوابان كه اين نزديك قبر جدم امير المؤمنين(ع) است پس فرود آمدند و غسل كردند و جامه را تغيير دادند و پاها را برهنه كردند و فرمودند كه تو نيز چنين كن پس روانه شدند به جانب نجف و فرمودند كه گامها را كوتاه بردار و سر را به زير انداز كه حق تعالى براى تو به عدد هر گامى كه بر مىدارى صد هزار حسنه مىنويسد و صد هزار گناه محو مىكند و صد هزار درجه بلند مىكند و صد هزار حاجت برمىآورد و مىنويسد براى تو ثواب هر صديق و شهيد كه بوده باشد يا كشته شده باشد پس آن حضرت مىرفتند و من مىرفتم با آن حضرت با آرام دل و آرام تن و تسبيح و تنزيه و تهليل خدا مىكرديم تا رسيديم به تلها پس نظر كردند به جانب راست و چپ و به چوبى كه در دست داشتند خطى كشيدند پس فرمودند جستجو نما پس طلب كردم اثر قبرى يافتم پس آب ديده بر روى مباركش جارى شد و گفت إِنّٰا لِلّٰهِ وَ إِنّٰا إِلَيْهِ رٰاجِعُونَ و گفت:
اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلْوَصِيُّ اَلْبَرُّ اَلتَّقِيُّ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلنَّبَأُ اَلْعَظِيمُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلصِّدِّيقُ اَلرَّشِيدُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا اَلْبَرُّ اَلزَّكِيُّ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَصِيَّ رَسُولِ رَبِّ اَلْعَالَمِينَ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا خِيَرَةَ اَللَّهِ عَلَى اَلْخَلْقِ أَجْمَعِينَ أَشْهَدُ أَنَّكَ حَبِيبُ اَللَّهِ وَ خَاصَّةُ اَللَّهِ وَ خَالِصَتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اَللَّهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ عَيْبَةَ عِلْمِهِ وَ خَازِنَ وَحْيِهِ
پس خود را به قبر چسبانيدند و گفتند:
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا حُجَّةَ اَلْخِصَامِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا بَابَ اَلْمَقَامِ بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا نُورَ اَللَّهِ اَلتَّامَّ أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ بَلَّغْتَ عَنِ اَللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ مَا حُمِّلْتَ وَ رَعَيْتَ مَا اُسْتُحْفِظْتَ وَ حَفِظْتَ مَا اُسْتُودِعْتَ وَ حَلَّلْتَ حَلاَلَ اَللَّهِ وَ حَرَّمْتَ حَرَامَ اَللَّهِ وَ أَقَمْتَ أَحْكَامَ اَللَّهِ وَ لَمْ تَتَعَدَّ حُدُودَ اَللَّهِ وَ عَبَدْتَ اَللَّهَ مُخْلِصاً حَتّٰى أَتَاكَ اَلْيَقِينُ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى اَلْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِكَ
پس برخاست آن حضرت و در بالاى سر آن حضرت چند ركعت نماز كرد و فرمود كه اى صفوان هر كه زيارت كند امير المؤمنين(ع) را به اين زيارت و اين نماز را بكند برگردد بسوى اهلش و حال اينكه گناهانش آمرزيده شده باشد و عملش مقبول و پسنديده شده باشد و بنويسد براى او ثواب هر كه زيارت آن حضرت كرده باشد از ملائكه.
صفوان گفت بر سبيل تعجب كه ثواب هر كه زيارت كند آن حضرت را از ملائكه. فرمود: بلى در هر شبى هفتاد قبيله از ملائكه آن حضرت را زيارت مىكنند.
پرسيد كه هر قبيله چه مقدارند فرمود كه صد هزار ملك پس آن حضرت به قهقرى يعنى به پشت بيرون آمدند و در اثناى بيرون آمدن مىگفتند:
يَا جَدَّاهْ يَا سَيِّدَاهْ يَا طَيِّبَاهْ يَا طَاهِرَاهْ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنْكَ وَ رَزَقَنِي اَلْعَوْدَ إِلَيْكَ وَ اَلْمَقَامَ فِي حَرَمِكَ وَ اَلْكَوْنَ مَعَكَ وَ مَعَ اَلْأَبْرَارِ مِنْ وُلْدِكَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى اَلْمَلاَئِكَةِ اَلْمُحْدِقِينَ بِكَ.
صفوان گفت كه به آن حضرت عرض كردم كه رخصت مىدهيد خبر دهم اصحاب خود را از اهل كوفه و نشان اين قبر را به ايشان بدهم فرمود بلى و درهمى چند دادند كه من قبر را مرمت و اصلاح كردم.
زيارت ششم امیرالمؤمنین در مفاتیح الجنان
زيارتى است كه جماعتى از علما روايت كردهاند كه از جمله آنها است شيخ محمد بن المشهدى كه فرموده:
روايت كرده است محمد بن خالد طيالسى از سيف بن عميره كه گفت: بيرون رفتم با صفوان جمال و جمعى از اصحاب ما به جانب نجف و حضرت امير المؤمنين(ع) را زيارت كرديم پس چون فارغ شديم صفوان روى خود را گردانيد بسوى قبر حضرت امام حسين(ع) و گفت زيارت مىكنم حضرت امام حسين(ع) را از اين مكان از بالاى سر حضرت امير المؤمنين(ع) و صفوان گفت كه با حضرت امام جعفر صادق(ع) به اينجا آمديم و حضرت چنين زيارت و نماز كرد و دعا خواند كه من مىكنم و فرمود كه:
اى صفوان اين زيارت را ضبط كن و اين دعا را بخوان و هميشه حضرت امير المؤمنين و امام حسين(ع) را به اين نحو زيارت كن كه من ضامنم بر خدا كه هر كه ايشان را چنين زيارت كند و اين دعا را بخواند خواه از نزديك و خواه از دور اينكه زيارتش مقبول باشد و عملش مزد داده شود و سلامش به ايشان برسد و پسنديده گردد و حاجتهايش برآورده شود هر چند عظيم باشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.