فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام

فضیلت زیارت امام حسین علیه السلام

توجّه خداوند به اهل بیت (ع) زیارت امام حسین

ابن قولويه و كلينى و سيد بن طاوس و ديگران روايت كرده‌اند به سندهاى معتبره از ثقه جليل القدر معاوية بن وهب بجلى كوفى كه گفت: يك وقتى به خدمت حضرت امام جعفر صادق(ع) رفتم ديدم آن حضرت را كه در مصلاى خويش مشغول نماز است نشستم تا نمازش تمام شد پس شنيدم كه مناجات مى‌كرد با پروردگار خود و مى‌گفت:

اى خداوندى كه مخصوص گردانيده‌اى ما را به كرامت و وعده داده‌اى ما را شفاعت و علوم رسالت را به ما داده‌اى و ما را وارث پيغمبران گردانيده‌اى و ختم كرده به ما امتهاى گذشته را و ما را مخصوص به وصيت پيغمبر گردانيده‌اى و علم گذشته و آينده را به ما عطا كرده‌اى و دلهاى مردم را بسوى ما مايل گردانيده‌اى.

اِغْفِرْ لِي وَ لِإِخْوَانِي وَ زُوَّارِ قَبْرِ أَبِي اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِمَا بيامرز مرا و برادران مرا و زيارت كنندگان قبر ابى عبد الله الحسين(ع) را آنان كه خرج كرده‌اند مالهاى خود را و بيرون آورده‌اند از شهرها بدنهاى خود را براى رغبت در نيكى ما و اميد ثوابهاى تو در صله ما و براى شاد گردانيدن پيغمبر تو و اجابت نمودن ايشان امر ما را و براى خشمى كه بر دشمنان داخل كرده‌اند و مراد ايشان خوشنودى تو است پس مكافات ده ايشان را از جانب ما به خوشنودى و حفظ كن ايشان را در شب و روز و خليفه ايشان باش در اهل و اولاد ايشان كه در وطن خود گذاشته‌اند به خلافت نيكو و رفيق ايشان باش و دفع كن از ايشان شر هر جبار معاندى را و هر ضعيف و شديد از خلقت را و شر شياطين جنّ و انس را و بده بر ايشان زياده از آنچه اميد دارند از تو در دور شدن از وطنهاى خود و در اختيار كردن ايشان ما را بر فرزندان و اهالى و خويشان خود خداوندا دشمنان ما عيب كردند بر ايشان بيرون آمدن ايشان را به زيارت ما پس اين مانع نشد ايشان را از عزم كردن و بيرون آمدن بسوى ما از روى مخالفت ايشان.

فَارْحَمْ تِلْكَ اَلْوُجُوهَ اَلَّتِي غَيَّرَتْهَا اَلشَّمْسُ وَ اِرْحَمْ تِلْكَ اَلْخُدُودَ اَلَّتِي تُقَلَّبُ عَلَى قَبْرِ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ:

پس رحم كن آن روها را كه آفتاب متغير گردانيده است و رحم كن گونه‌هاى روى ايشان را كه مى‌گردانند و مى‌مالند بر قبر امام حسين(ع) و رحم كن آن ديده‌ها را كه گريه‌شان جارى شد از ترحم بر ما و رحم كن آن دلها را كه جزع كرده‌اند و سوخته‌اند از براى مصيبت ما و رحم كن آن فغانها را كه در مصيبت ما بلند كرده‌اند.

خداوندا آن جانها و آن بدنها را بتو مى‌سپارم تا سيراب گردانى ايشان را از حوض كوثر در روز تشنگى و پيوسته آن حضرت به اين نحو دعا مى‌كرد در سجده پس چون فارغ شد.

گفتم: آن دعا كه من از شما شنيدم اگر در حق كسى مى‌كرديد كه خدا را نمى‌شناخت گمان داشتم كه آتش جهنم به او نرسد هرگز و الله كه آرزو كردم كه زيارت آن حضرت كرده بودم و حج نكرده بودم.

حضرت فرمود كه چه بسيار نزديكى تو به آن حضرت چه مانع است ترا از زيارت اى معاويه، ترك زيارت مكن.

گفتم: فداى تو شوم نمى‌دانستم كه اين قدر فضيلت دارد.

فرمود كه اى معاويه آنها كه براى زيارت كنندگان آن حضرت دعا مى‌كنند در آسمان زياده از آنهايند كه دعا مى‌كنند براى ايشان در زمين ترك مكن زيارت آن حضرت را از براى خوف از احدى كه هر كه از براى خوف ترك زيارت كند آن‌قدر حسرت برد كه آرزو كند كه كاش آن‌قدر مى‌ماندم نزد قبر آن حضرت كه در آنجا مدفون مى‌شدم آيا دوست نمى‌دارى كه خدا ببيند ترا در ميان آنها كه دعا مى‌كنند براى ايشان رسول خدا و على و فاطمه و ائمه معصومين(ع) آيا نمى‌خواهى از آنها باشى كه ملائكه در قيامت با ايشان مصافحه مى‌كنند آيا نمى‌خواهى از آنها باشى كه در قيامت بيايند و هيچ گناه بر ايشان نباشد آيا نمى‌خواهى از آنها باشى كه در قيامت حضرت رسول(ص) با ايشان مصافحه مى‌كند.

ژوليده مو و گرد آلود در زیارت حسین (ع)

و در حديث معتبر ديگر منقول است كه: آن حضرت به مفضل بن عمر فرمود كه زيارت امام حسين (ع) کنید بهتر از آن است كه زيارت نكنيد و زيارت نكنيد بهتر از آن است كه زيارت كنيد.

مفضل گفت پشت مرا شكستى!؟

فرمود كه و الله اگر به زيارت قبر پدران خود برويد اندوهگين و غمناك مى‌رويد و به زيارت آن حضرت كه مى‌رويد سفره‌ها با خود برمى‌داريد بلكه مى‌بايد ژوليده مو و گرد آلود برويد.

ردّ هدیه از همسر اباعبدالله(ع)

شيخ كلينى رحمة الله عليه روايت كرده كه: بعد از شهادت امام حسين(ع) زوجه كلبيه آن حضرت اقامه ماتم نمود براى آن حضرت و گريست و گريستند ساير  زنها و خدمتكاران تا حدى كه اشكهاى آنها خشك شد و ديگر اشكشان نيامد پس از يك جايى براى آن مخدره هديه فرستادند  «جونى» كه معنى آن را مرغ قطا گفته‌اند براى آنكه از خوردن آن قوّتى بگيرند در گريستن بر امام حسين(ع) چون آن محترمه آن را ديد پرسيد اين چيست؟

گفتند هديه‌اى است كه فلانى فرستاده براى شما كه استعانت بجوئيد به آن در ماتم حسين(ع) فرمود لسنا في عرس فما نصنع بها ما كه در عروسى نيستيم ما را چه به اين خوراك پس امر فرمود آن را از خانه بيرون بردند.

احوال اصحاب كهف

علماء در احوال اصحاب كهف نقل كرده‌اند كه آنها از مخصوصين دقيانوس و بمنزله وزراى او بودند وقتى كه حق تعالى رحمت خود را شامل حال آنها فرمود و بفكر خدا پرستى و اصلاح كار خود بر آمدند صلاح خود را در اين ديدند كه از مردم كناره گيرند و در غارى مأوى گرفته به عبادت خدا مشغول شوند پس سوار بر اسبها شده و از شهر  بيرون آمدند همين كه سه ميل راه رفتند تمليخا كه يكى از آنها بود گفت:

يا إخوتاه جاءت مسكنه الآخرة و ذهب ملك الدنيا انزلوا عن خيولكم و امشوا على أرجلكم.

اى برادران اين راه راه آخرت است و بايد بنحو فقيرى و مسكنت رفعت و ملك و رياست دنيا را بايد كنار گذاشت اكنون از اسبها بايد پياده شويد و با پاى پياده به درگاه حق تعالى برويد تا شايد پروردگار شما بر شما رحم نمايد و گشايشى در امر شما نصيب شما فرمايد.

پس همگى از اسبهاى خويش پياده شدند و در آن روز آن محترمين معظمين با پاى پياده هفت فرسخ راه رفتند تا آنكه پاهاى ايشان مجروح شد و خون از آنها متقاطر گرديد.

سبک شماری همراهان

 

شيخ كلينى به سند معتبر از أبو هارون روايت كرده كه: من حاضر بودم در خدمت حضرت صادق؟ع؟ كه فرمود به مردمى كه در نزد او بودند:

چه شده از براى شما كه استخفاف مى‌نمائيد به ما پس برخاست از بين آنها مردى از اهل خراسان و گفت پناه مى‌بريم به خدا از آنكه ما استخفاف كنيم به شما يا به چيزى از امر شما.

فرمود: آرى تو خودت يكى از آن اشخاص هستى كه سبك شمردى و خوار نمودى مرا.

آن مرد گفت: پناه مى‌برم به خدا كه من خوار نموده باشم شما را. فرمود: واى بر تو آيا نشنيدى فلان كس را در وقتى كه نزديك به جحفه بوديم با تو گفت: مرا بقدر يك ميل سوار كن كه به خدا سوگند من خسته شدم. به خدا سوگند كه تو سر بسوى او بلند نكردى و استخفاف به او نمودى، و هر كسى كه مؤمنى را خوار نمايد ما را خوار نموده و حرمت خدا را ضايع كرده.

[بر تو لازم است كه نيكو مصاحبت بنمايى با هر كه رفيق تو است]

مصاحبت نیکو با همرهان در راه زیارات

از ثقه جليل القدر محمد بن مسلم مروى است كه به حضرت امام محمد باقر(ع) عرض كرد كه چون ما به زيارت پدرت حسين بن على (ع) مى‌رويم آيا نه چنان است كه در حجّيم؟

فرمود: بلى گفت پس بر ما لازم است آنچه بر حاجيان لازم است فرمود كه بر تو لازم است كه نيكو مصاحبت بنمايى با هر كه رفيق تو است و بر تو لازم است كه كم سخن بگويى مگر سخن خير و لازم است بر تو كه ياد خدا بسيار بكنى و لازم است كه جامه‌هايت پاكيزه باشد و لازم است كه غسل كنى پيش از آنكه داخل حاير شوى و لازم است كه با خشوع و رقت باشى و نماز بسيار بكنى و صلوات بر محمد و آل محمد بسيار بفرستى و بايد كه خود را نگاه دارى از چيزهايى كه سزاوار نيست تو را و بايد كه ديده خود را از حرام و شبهه بپوشانى و احسان به برادران مؤمن پريشان خود بكنى و اگر كسى را ببينى كه خرجيش تمام شده او را دستگيرى كنى و خرجى خود را ميان خود و ايشان برابر قسمت كنى و لازم است بر تو  تقيه كه قوام دين تو به آن است و پرهيزكارى از چيزهايى كه خدا از آنها نهى كرده است و ترك كنى خصومت و بسيار قسم خوردن و مجادله و منازعه كه در آن قسم باشد پس چون چنين كنى تمام مى‌شود ثواب حج و عمره از براى تو و مستوجب مى‌شوى از جانب آن كسى كه طلب ثواب او كرده به مال خرج كردن و از اهل خود دور افتادن اينكه برگردى به آمرزش گناهان و رحمت و خوشنودى خدا.

سکوت در حرم اباعبدالله الحسین

شيخ اجل كامل ابو القاسم جعفر بن قولويه قمى رحمة الله عليه روايت كرده از حضرت صادق(ع) كه فرمود: هر گاه زيارت امام حسین (ع) را کردید ملازمت كنيد سكوت را مگر از خير و به درستى كه ملائكه شب و روز از حفظه حاضر مى‌شوند نزد ملائكه كه در حائرند و مصافحه مى‌كنند با ايشان، ملائكه كه در حائرند جواب نمى‌دهند ايشان را از شدت گريستن و پيوسته مشغول گريه و زارى هستند مگر در وقت زوال شمس و وقت طلوع فجر كه در اين دو وقت ساكت مى‌شوند پس ملائكه حفظه منتظر مى‌شوند تا ظهر شود و تا فجر ظاهر شود كه در اين دو وقت با ايشان تكلم مى‌نمايند و ايشان سؤال مى‌نمايد از چيزهايى از امر آسمان.

گریۀ ملائکه در حرم حسینی(ع)

و نيز از آن حضرت روايت كرده كه: حق تعالى چهار هزار ملك را موكل كرده است به قبر امام حسين(ع) ژوليده مو و گردآلود به هيئت اصحاب مصيبت مى‌گريند بر آن حضرت از طلوع صبح تا ظهر و چون ظهر مى‌شود چهار هزار ملك فرود مى‌آيند و آن چهار هزار ملك بالا مى‌روند پس پيوسته گريه مى‌كنند تا طلوع صبح.

نوحه جنّیان

و از حديثى كه مروى از صفوان از حضرت صادق(ع) است مستفاد مى‌شود كه تضرع ملائكه در درگاه خدا در لعنت كردن بر قاتلان امير المؤمنين و بر قاتلان امام حسين(ع) و نوحه كردن جنّيان بر ايشان و گريه كردن ملائكه كه در دور ضريح امام حسين(ع) هستند و بسيارى اندوه ايشان به نحوى است كه اگر كسى آنها را بشنود خوردن و آشاميدن و خواب كردن بر او گوارا نخواهد بود.

تجلیل از مرثیه خوانان و مدیحه سران

و در حديث عبد الله بن حمّاد بصرى است كه حضرت صادق(ع) به او فرمود به من خبر رسيده كه گروهى مى‌آيند نزد قبر حسين(ع) از اطراف كوفه و مردمانى از غير ايشان و زنانى كه براى آن حضرت نوحه‌گرى مى‌كنند و اين در نيمه ماه شعبان است پس بعضى قرائت مى‌كنند و بعضى قصّه مى‌خوانند يعنى كيفيت شهادت و سائر مصائب را ذكر مى‌نمايند و پاره‌اى نوحه‌گرى مى‌كنند و برخى مرثيه مى‌خوانند پس گفتم آرى فدايت شوم من مشاهده كرده‌ام پاره‌اى از آنچه بيان فرمودى.

پس فرمود حمد خداوندى را كه قرار داد در ميان مردم كسانى را كه به نزد ما مى‌آيند و ما را مدح مى‌كنند و مرثيه مى‌خوانند براى ما و قرار داد دشمن ما را كسانى كه طعنه مى‌زنند بر ايشان از خويشان ما يا از غير ايشان و تهديد مى‌نمايند ايشان را و زشت مى‌شمارند كارهاى ايشان را .

و در صدر همين حديث است كه هر كه به زيارت او مى‌رود بر او مى‌گريد و هر كه به زيارت او نمى‌رود بر مصيبت او اندوهناك مى‌باشد و دلش مى‌سوزد هر كه او را بياد مى‌آورد و ترحّم مى‌كند هر كه نظر مى‌كند بسوى قبر پسرش در پايين پاى او افتاده در بيابانى كه خويشى و دوستى نزد او نيست و حق او را غصب كردند و جمع شدند جمعى از كافران و مرتدان از دين و ياورى يكديگر كردند تا او را كشتند و در بيابان دفن نكرده انداختند و منع كردند از او آب فراتى را كه سگان مى‌خوردند و ضايع كردند حق رسول خدا(ص) را و وصيتى را كه در حقّ او و اهلبيتش كرده بود.

پیش بینی امیرالمؤمنین(ع)

ابن قولويه روايت كرده از حارث اعور كه امير المؤمنين(ع) فرمود: پدر و مادرم فداى حسين شهيد در پشت كوفه؛ به خدا قسم گويا مى‌بينم جانوران دشتى را از هر نوعى كه گردنها را كشيده‌اند بر قبر او و بر او گريه مى‌كنند شب را تا صباح. فإذا كان كذلك فإياكم و الجفاء.

زيارت اول

شيخ كلينى در كافى به سند خود روايت كرده از حسين بن ثوير كه گفت: من و يونس بن ظبيان و مفضل بن عمر و ابو سلمه سراج نشسته بوديم نزد حضرت ابى عبد الله جعفر بن محمد(ع) و سخنگو در ميان ما يونس بود كه سنش از همه ما بزرگتر بود پس به حضرت عرض كرد فدايت شوم من حاضر مى‌شوم در مجلس اين قوم يعنى اولاد عباس پس چه بگويم فرمود هر گاه حاضر شدى و ما را بياد آوردى پس بگو:

اَللَّهُمَّ أَرِنَا اَلرَّخَاءَ وَ اَلسُّرُورَ كه آنچه مى‌خواهى از ثواب يا رجوع در رجعت خواهى دريافت.

گفت: گفتم: فدايت شوم من بسيار شود كه امام حسين(ع) را ياد كنم پس در آن‌وقت چه بگويم. فرمود كه سه مرتبه بگو: صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ

كه سلام مى‌رسد به آن حضرت از نزديك و دور پس حضرت فرمود زمانى كه حضرت ابو عبد الله الحسين شهيد شد گريه كرد بر آن حضرت آسمانهاى هفتگانه و هفت زمين و آنچه در آنها و آنچه در ما بين آنها است و هر كه در بهشت و در آتش است از مخلوق پروردگار ما و آنچه ديده مى‌شود و آنچه ديده نمى‌شود همه گريستند بر ابى عبد الله الحسين(ع) مگر سه چيز كه گريه نكرد بر آن حضرت.

گفتم: فدايت شوم آن سه چيز كدام است؟

فرمود: نگريست بر آن حضرت بصره و نه دمشق و نه آل عثمان.

گفتم: فداى تو شوم مى‌خواهم به زيارت آن حضرت بروم پس چه بگويم و چه بكنم؟

فرمود: چون به زيارت آن حضرت روى پس غسل كن در كنار فرات پس بپوش جامه‌هاى پاك خود را پس با پاى برهنه روانه شو. پس به درستى كه تو در حرمى هستى از حرمهاى خدا و حرم رسول خدا و بسيار بگو در وقت رفتن: اَللَّهُ أَكْبَرُ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ و هر ذكرى كه متضمن تمجيد و تعظيم حق تعالى باشد و صلوات بفرست بر محمد و اهلبيت او.

زيارت سوم

زيارت مختصرى است كه سيد بن طاووس در مزار نقل كرده و در آن فضل بسيار است فرموده به حذف اسناد: از جابر جعفى از حضرت صادق(ع) منقول است كه فرمود به جابر : چه مقدار مسافت است بين شما و بين قبر حسين(ع).

گفت: گفتم: يك روز و بعض روز.

فرمود: زيارت امام حسین (ع) مى‌كنى؟

گفتم: بلى!

فرمود: آيا خوشنود نكنم ترا آيا بشارت ندهم ترا به ثواب ايشان.

گفتم: بلى فدايت شوم!

فرمود: به درستى كه مردى از شما كه مهيا شود براى زيارت او مژده دهند اهل آسمان يكديگر  را و چون بيرون رود از منزلش سواره يا پياده موكّل گرداند حق تعالى به او هزار ملك از ملائكه كه صلوات بفرستند بر او تا برسد به قبر امام حسين(ع).

پس حضرت صادق(ع) فرمود: چون آمدى بسوى قبر حسين(ع) بايست بر در روضه و بگو اين كلمات را كه از براى تو خواهد بود مقابل هر كلمه از آن بهره‌اى از رحمت الهى گفت گفتم كدام است آن كلمات فدايت شوم فرمود مى‌گويى:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اَللَّهِ…

مداخله نااهلان به كتب حديث و اخبار

پس اين زيادتيها كه بعضى بعد از اين ذكر كرده‌اند فِي اَلْجِنَانِ مَعَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدَاءِ وَ اَلصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقاً اَلسَّلاَمُ عَلَى مَنْ كَانَ فِي اَلْحَائِرِ مِنْكُمْ وَ عَلَى مَنْ لَمْ يَكُنْ فِي اَلْحَائِرِ مَعَكُمْ الخ تمامى اينها زيادى و فضولى است.

شيخ ما در كتاب لؤلؤ مرجان فرموده اين كلمات كه متضمن چند دروغ واضح است علاوه بر جسارت ارتكاب بر بدعت و جسارت افزودن بر فرموده امام(ع) چنان شايع و متعارف شده كه البته چند هزار مرتبه در شب و روز در حضور مرقد منّور ابى عبد الله الحسين(ع) و محضر ملائكۀ مقربين و مطاف انبيا و مرسلين(ع) به آواز بلند خوانده مى‌شود و احدى بر ايشان ايراد نمى‌كند و از گفتن اين دروغ و ارتكاب اين معصيت نهى نمى‌نمايند و كم‌كم اين كلمات در مجموعه‌هايى كه در زيارت و ادعيه احمقان از عوام جمع مى‌كنند و گاهى اسمى براى آن مى‌گذارند جمع شده و چاپ رسيده و منتشر گشته و از مجموعه اين احمق به مجموعه آن احمق نقل گرديده و كار به جايى رسيده كه بر بعضى طلبه مشتبه شده.

روزى طلبه‌اى را ديدم كه آن دروغهاى قبيحه را براى شهدا مى‌خواند دست بر كتفش گذاشتم ملتفت من شد گفتم از اهل علم قبيح نيست چنين اكاذيب در چنين محضرى؟

گفت مگر مروى نيست تعجب كردم گفتم نه گفت در كتابى ديدم گفتم در كدام كتاب گفت مفتاح الجنان ساكت شدم چه كسى كه در بى‌اطلاعى كارش به اينجا رسد كه جمع كرده بعضى عوام را كتاب شمرد و مستند قرار دهد قابل سخن گفتن نيست.

پس شيخ مرحوم كلام را در اين مقام طول داده و فرموده كه به حال خود گذاشتن عوام در امثال اين امور جزئيه و بدعتهاى مختصره مثل غسل اويس قرن و آش ابو الدرداء تابع و مخلص حقيقى معاويه و روزه صمت كه در روز سخن نگويند و غير آن كه احدى بر مقام نهى برنيامده سبب تجرى شده كه در هر ماه و سال پيغمبر و امام تازه پيدا مى‌شود و دسته دسته از دين خدا بيرون مى‌روند انتهى كلامه رفع مقامه.

اين فقير گويد خوب تامل كن در فرمايش اين عالم جليل كه مطّلع است بر مذاق شرع مقدس چگونه اين مطلب همى عظيم و عقده‌اى بزرگ در دل او گرديده چون مى‌داند مفاسد اين كار را بر خلاف آنان كه از علوم اهل بيت(ع) محروم و بى بهره ماندند و به دانستن ضغثى از اصطلاحات و الفاظ اكتفا كردند كه امثال اين مطالب را چيزى ندانند بلكه تصحيح و تصويب نموده و عمل بر وفق آن نمايند لا جرم كار به جايى رسد كه كتاب مصباح المتهجد و اقبال و مهج الدعوات و جمال الاسبوع و مصباح الزائر و بلد الامين و جنه الواقيه و مفتاح الفلاح و مقباس و ربيع الاسابيع و تحفه و زاد المعاد و امثال اين كتب متروك و مهجور شود و اين مجموعه‌هاى احمقانه…

و نيز روايت شده: از بورق شنجانى هراتى كه مردى معروف به صدق و صلاح و ورع بوده كه در سامره خدمت امام حسن عسكرى(ع) رسيد و كتاب يوم و ليله شيخ جليل القدر فضل بن شاذان نيشابورى را به آن حضرت داد و گفت فدايت شوم مى‌خواهم در اين كتاب نظر فرمايى و ورق ورق آن را ملاحظه نمايى حضرت فرمود:

هَذَا صَحِيحٌ يَنْبَغِي أَنْ تَعْمَلَ بِهِ:

اين كتاب صحيح است و شايسته است كه به آن عمل نمايى.

دعای اختراعی

شيخ كلينى رضي الله عنه از عبد الرحيم قصير نقل كرده كه: خدمت حضرت صادق(ع) رسيد و عرض كرد فدايت شوم من از پيش خود دعايى اختراع كرده‌ام حضرت فرمود بگذار مرا از اختراع خود يعنى آن را كنار گذار و براى من نقل مكن و نگذاشت كه آن دعاى جمع كرده خود را نقل كند و خود حضرت براى او دستور العملى لطف فرمود.

و در حديث معتبر از رفاعه منقول است كه: حضرت صادق(ع) به من فرمود كه امسال حج كردى؟

گفتم: فدايت شوم زرى نداشتم كه به حج روم و لـٰكن عَرَفِه را نزد قبر امام حسين(ع)گذرانيدم.

فرمود كه اى رفاعه هيچ كوتاهى نكردى از آنچه اهل منى در آن بودند اگر نه اين بود كه كراهت دارم كه مردم ترك حج كنند هر آينه حديثى براى تو مى‌گفتم كه هرگز ترك زيارت قبر آن حضرت نكنى.

پس ساعتى ساكت شد و بعد از آن فرمود كه: خبر داد مرا پدرم كه هر كه بيرون رود به سوى قبر امام حسين(ع) و عارف به حق آن حضرت باشد و با تكبر نرود همراه او مى‌شوند هزار ملك از جانب راست و هزار ملك از جانب چپ و نوشته شود براى او ثواب هزار حج و هزار عمره كه با پيغمبر يا وصى پيغمبر كرده باشد.

زيارت عاشوراء معروفه

شيخ ابو جعفر طوسى در مصباح ذكر فرموده چنين است روايت كرده: محمد بن اسماعيل بن بزيع از صالح بن عقبه از پدرش از حضرت امام محمد باقر(ع) كه فرمود:

هر كه زيارت كند حسين بن على(ع)را در روز دهم محرم تا آنكه نزد قبر آن حضرت گريان شود ملاقات كند خدا را در روز قيامت با ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد كه ثواب آنها مثل ثواب كسى باشد كه حج و عمره و جهاد كند در خدمت رسول خدا(ص) و ائمه طاهرين(ع).

راوى گفت: گفتم: فدايت شوم چه ثواب است از براى كسى كه بوده باشد در شهرهاى دور از كربلا و ممكن نباشد او را رفتن بسوى قبر آن حضرت در مثل اين روز؟

فرمود: هر گاه چنين باشد بيرون رود بسوى صحرا يا بالا رود بر بام بلندى در خانه خود و اشاره كند بسوى آن حضرت به سلام و جهد كند در نفرين كردن بر قاتلين آن حضرت و بعد از آن دو ركعت نماز  كند و بكند اين كار را در اوايل روز پيش از زوال آفتاب؛ پس ندبه كند بر حسين(ع) و بگريد بر او و امر كند كسانى را كه در خانه‌اش هستند هر گاه از ايشان تقيه نمى‌كند به گريستن بر آن حضرت و برپا دارد در خانه خود مصيبتى به اظهار كردن جزع بر آن حضرت و تعزيت بگويند يكديگر را به مصيبت ايشان به حسين(ع) و من ضامنم براى ايشان بر خدا هرگاه بياورند اين عمل را جميع آن ثوابها را.

گفتم: فداى تو شوم ضامن مى‌شوى اين ثوابها را براى ايشان و كفيل مى‌شوى اين ثوابها را.

فرمود كه: بلى من ضامنم و كفيلم از براى كسى كه اين عمل را بجا آورد.

گفتم كه: چگونه يكديگر را تعزيت بگويند فرمود كه مى‌گويند؟

أَعْظَمَ اَللَّهُ أُجُورَنَا بِمُصَابِنَا بِالْحُسَيْنِ(ع) وَ جَعَلَنَا وَ إِيَّاكُمْ مِنَ اَلطَّالِبِينَ بِثَارِهِ مَعَ وَلِيِّهِ اَلْإِمَامِ اَلْمَهْدِيِّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِمُ اَلسَّلاَمُ.

يعنى بزرگ فرمايد خداوند اجرهاى ما را به مصيبت ما به حسين(ع) و قرار دهد ما و شما را از خواهندگان خون او با و ليّ او امام مهدى از آل محمد(ع).

و اگر بتواني كه بيرون نروى آن روز را در پى حاجتى چنان كن زيرا كه آن روز نحسى است كه برآورده نمى‌شود در آن حاجت مؤمن و اگر برآورده شود مبارك نخواهد بود از براى او، و نخواهد ديد در آن خيرى و رشدى.

و ذخيره نكند البته هيچيك از شما براى منزلش در آن روز چيزى را پس هر كه ذخيره كند در آن روز چيزى را بركت نخواهد ديد در آن چيزى كه ذخيره نموده و مبارك نخواهد بود از براى او در اهلش كه ذخيره براى آنها نهاده؛ پس هر گاه بجا آوردند اين عمل را بنويسد حق تعالى براى ايشان ثواب هزار حج و هزار عمره و هزار جهاد كه همه را با رسول خدا(ص) كرده باشد و از براى او است مزد و ثواب مصيبت هر پيغمبرى و رسولي و وصى و صديق و شهيدى كه مرده باشد يا كشته شده باشد از زمانى كه خلق فرموده حق تعالى دنيا را تا زمانى كه بپاى شود قيامت.

صالح بن عقبه و سيف بن عميره گفته‌اند كه: گفت: علقمه بن محمد حضرمى كه گفتم به حضرت باقر(ع) كه تعليم بفرما مرا دعايى كه بخوانم آن را در اين روز هر گاه زيارت كنم آن جناب را از نزديك و دعايى كه بخوانم آن را هر گاه زيارت نكنم او را از نزديك و بخواهم اشاره كنم به سلام بسوى او از شهرهاى دور و از خانه‌ام.

فرمود به من: اى علقمه هر گاه تو بجا آوردى آن دو ركعت نماز را بعد از آنكه اشاره كنى بسوى آن حضرت به سلام؛ پس بگو در وقت اشاره به آن حضرت بعد از گفتن تكبير اين قول را، يعنى زيارت آتيه را؛ پس به درستى كه تو هر گاه گفتى اين قول را بتحقيق كه دعا كرده‌اى به آن چيزى كه دعا مى‌كند به آن زائران آن حضرت از ملائكه، و بنويسد خداوند از براى تو صد هزار هزار درجه و بوده باشى مثل كسى كه شهيد شده باشد با امام حسين(ع) تا مشاركت كنى ايشان را در درجات ايشان و شناخته نشوى مگر در جمله شهيدانى كه شهيد شده‌اند با آن حضرت و نوشته شود براى تو ثواب زيارت هر پيغمبرى و رسولى و ثواب زيارت هر كه زيارت امام حسين (ع) را کرده از روزى كه شهيد شده است سلام خدا بر آن حضرت و بر اهل بيتش مى‌گويى : اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ…

دعاى علقمه بعد از نماز زيارت عاشوراء

و روايت كرده محمد بن خالد طيالسى از سيف بن عميره كه گفت: بيرون رفتم با صفوان بن مهران و جمعى ديگر از اصحاب خودمان بسوى نجف بعد از خروج حضرت صادق(ع) از حيره به جانب مدينه.

پس زمانى كه ما فارغ شديم از زيارت يعنى زيارت امير المؤمنين(ع) گردانيد صفوان صورت خود را به جانب مشهد ابو عبد الله(ع) پس گفت از براى ما كه: زيارت كنيد حسين(ع) را از اين مكان از نزد سر مقدس امير المؤمنين(ع)، كه از اينجا ايما و اشاره كرد به سلام بر آن حضرت، جناب صادق(ع) و من در خدمتش بودم.

سيف گفت: پس خواند صفوان همان زيارتى را كه روايت كرده بود علقمه بن محمد حضرمى از حضرت باقر(ع) در روز عاشورا آنگاه دو ركعت نماز كرد نزد سر امير المؤمنين(ع) و وداع گفت بعد از آن نماز، امير المؤمنين(ع) را و اشاره كرد به جانب قبر حسين(ع) به سلام در حالتى كه گردانيده بود روى خود را به جانب او، و وداع كرد بعد از زيارت او را و از دعاهايى كه بعد از نماز خواند اين بود:

يَا اَللَّهُ يَا اَللَّهُ يَا اَللَّهُ يَا مُجِيبَ دَعْوَةِ اَلْمُضْطَرِّينَ يَا كَاشِفَ كُرَبِ اَلْمَكْرُوبِينَ يَا غِيَاثَ…

فضيلت زيارت عاشوراء

سيف بن عميره گويد كه: سؤال كردم از صفوان و گفتم كه علقمه ابن محمد اين دعا را براى ما از حضرت باقر(ع) روايت نكرد بلكه همان زيارت را حديث كرد.

صفوان گفت كه وارد شدم با سيد خودم حضرت صادق(ع) به اين مكان پس بجا آورد مثل آنچه را كه ما بجا آورديم در زيارت، و دعا كرد به اين دعا هنگام وداع بعد از اينكه دو ركعت نماز گذاشت چنانچه ما نماز گزاشتيم و وداع كرد چنانچه ما وداع كرديم.

پس صفوان گفت كه حضرت صادق(ع) به من فرمود كه:

مواظب باش اين زيارت را و بخوان اين دعا را و زيارت كن به آن پس به درستى كه من ضامنم بر خدا براى هر كه زيارت كند به اين زيارت و دعا كند به اين دعا از نزديك يا دور اينكه زيارتش مقبول شود و سعي‌اش مشكور و سلامش به آن حضرت برسد و محجوب نماند و حاجت او قضا شود از جانب خداى تعالى به هر مرتبه كه خواهد برسد و او را نوميد برنگرداند.

اى صفوان يافتم اين زيارت را به اين ضمان از پدرم و پدرم از پدرش على بن الحسين(ع) به همين ضمان و او از حسين(ع) به همين ضمان و حسين(ع) از برادرش حسن(ع) به همين ضمان و حسن از پدرش امير المؤمنين(ع) با همين ضمان و امير المؤمنين(ع) از رسول خدا(ص) با همين ضمان و رسول خدا(ص) از جبرئيل با همين ضمان و جبرئيل از خداى تعالى با همين ضمان.

و به تحقيق كه خداوند عزّوجلّ قسم خورده به ذات مقدس خود كه هر كه زيارت امام حسين (ع) کند به اين زيارت از نزديك يا دور و دعا كند به اين دعا قبول مى‌كنم از او زيارت او را و مى‌پذيرم از او خواهش او را؛ به هر قدر كه باشد و مى‌دهم مسئلتش را پس بازنگردد از حضرت من با نااميدى و خسار، و بازش گردانم با چشم روشن به برآوردن حاجت و فوز به جنت و آزادى از دوزخ و قبول كنم شفاعت او را در حق هر كس كه شفاعت كند، حضرت فرمايد جز دشمن ما اهل بيت كه در حق او قبول نشود؛ قسم خورده حق تعالى به اين بر ذات اقدسش و گواه گرفته ما را بر آنچه كه گواهى دادند به آن ملائكه ملكوت او؛

پس جبرئيل گفت يا رسول الله خدا فرستاده مرا به سوى تو به جهت سرور و بشارت تو و شادى و بشارت على و فاطمه و حسن و حسين و امامان از اولاد تو (ع) تا روز قيامت پس مستمر و پاينده باد مسرت تو و مسرت على و فاطمه و حسن و حسين و امامان(ع) و شيعه شما تا روز رستخيز.

پس صفوان گفت كه حضرت صادق(ع) با من فرمود اى صفوان هر گاه روى داد از براى تو   به سوى خداى عز ّو جلّ حاجتى، پس زيارت كن به اين زيارت از هر مكانى كه بوده باشى و بخوان اين دعا را و بخواه از پروردگار خود حاجتت را كه برآورده شود از خدا؛ و خدا خلاف نخواهد فرمود وعده خود را بر رسول خود به جود و امتنان خويش و الحمد لله.

زیارت اربعین جابر

از عطا روايت شده كه گفت با جابر بن عبد الله انصارى بودم در روز بيستم ماه صفر ، چون به غاضريه رسيديم در آب فرات غسل كرد و پيراهن طاهرى كه با خود داشت پوشيد؛

پس گفت كه آيا با تو چيزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشيد و پابرهنه روانه شد تا ايستاد نزد سر مبارك امام حسين(ع) و سه مرتبه الله اكبر گفت پس افتاد و بيهوش شد و چون به هوش آمد شنيدم كه مى‌گفت:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكُمْ يَا آلَ اَللَّهِ…الخ؛ كه بعينه همان زيارت نيمۀ رجب است كه ما ذكر نموديم و با آن فرقى ندارد جز چند كلمه كه شايد از اختلاف نسخ باشد چنانچه شيخ مرحوم احتمال داده پس اگر كسى خواست كه آن را نيز بخواند رجوع كند به زيارت نيمۀ رجب … و همان را بخواند.

تشرف جناب حاج سيد احمد رشتى

مؤلف گويد كه: در نجم ثاقب در ذيل حكايت تشرف جناب حاج سيد احمد رشتى به ملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حج و فرمايش آن حضرت به او كه چرا شما عاشورا نمى‌خوانيد عاشورا عاشورا عاشورا…

شيخ ما ثقه الاسلام نورى رحمه الله فرموده: امّا زيارت عاشورا: پس در فضل و مقام آن بس كه از سنخ ساير زيارات نيست كه به ظاهر از انشاى و املاى معصومى باشد هر چند كه از قلوب مطهره ايشان چيزى جز آنچه از عالم بالا به آنجا رسد بيرون نيايد؛ بلكه از سنخ احاديث قدسيه است كه به همين ترتيب از زيارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احديت جلّت عظمته به جبرئيل امين و از او به خاتم النبيين(ص) رسيده.

و به حسب تجربه مداومت به آن در چهل روز يا كمتر در قضاى حاجات و نيل مقاصد و دفع اعادى بى‌نظير، و لكن احسن فوايد آن كه از مواظبت آن به دست آمده فايده‌اى است كه در كتاب دار السلام ذكر كردم و اجمال آن آنكه :

ثقه صالح متقى حاج ملا حسن يزدى كه از نيكان مجاورين نجف اشرف است و پيوسته مشغول عبادت و زيارت نقل كرد از ثقه امين حاج محمد على يزدى كه مرد فاضل صالحى بود در يزد كه دائما مشغول اصلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره خارج يزد كه در آن جماعتى از صلحا مدفونند و معروف است به مزار به سر مى‌برد و او را همسايه‌اى بود كه در كودكى با هم بزرگ شده و در نزد يك معلم مى‌رفتند تا آنكه بزرگ شد و شغل عشارى پيش گرفت، تا آنكه مرد و در همان مقبره نزديك محلى كه آن مرد صالح بيتوته مى‌كرد دفن كردند. پس او را در خواب ديد پس از گذشتن كمتر از ماهى كه در هيئت نيكويى است، پس به نزد او رفت و گفت من مى‌دانم مبدا و منتهاى كار تو و ظاهر و باطن ترا و نبودى از آنها كه احتمال رود نيكى در باطن ايشان و شغل تو مقتضى نبود جز عذاب را. پس به كدام عمل به اين مقام رسيدى؟

گفت: چنان است كه گفتى، و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا ديروز كه زوجه استاد اشرف حدّاد فوت شد و در اين مكان او را دفن كردند؛

و اشاره كرد به موضعى كه قريب صد ذرع از او دور بود؛ و در شب وفات او حضرت ابى عبد الله الحسين(ع) سه مرتبه او را زيارت كرد و در مرتبه سوم امر فرمود به رفع عذاب از اين مقبره؛ پس حالت ما نيكو شد و در سعه و نعمت افتاديم.

پس از خواب متحيرانه بيدار شد و حدّاد را نمى‌شناخت و محلّه او را نمى‌دانست.

پس در بازار حدّادان از او تفحص كرد و او را پيدا نمود.

از او پرسيد: براى تو زوجه‌اى بود؟

گفت: آرى ديروز وفات كرد و او را در فلان مكان و  همان موضع را اسم برد؛ دفن كردم.

گفت: او به زيارت ابى عبد الله(ع) رفته بود؟

گفت: نه!

گفت: ذكر مصايب او مى‌كرد؟

گفت: نه!

گفت: مجلس تعزيه‌دارى داشت؟

گفت: نه؟

آنگاه پرسيد: چه مى‌جويى؟

خواب را نقل كرد.

گفت: آن زن مواظبت داشت به زيارت عاشورا.

ابن ابى عمير از هشام روايت كرده كه حضرت صادق(ع) فرمود كه: هرگاه راه يكى از شما دور و از خانه‌اش تا به قبور ما مسافت بسيار باشد بالا رود به پشت بام بلندتر منزل خود و دو ركعت نماز كند و اشاره كند به سلام كردن بسوى قبرهاى ما پس به درستى كه آن به ما مى‌رسد.

روايت دوم : از حنان بن سدير از پدرش منقول است كه حضرت صادق(ع) به من فرمود اى سدير زيارت مى‌كنى قبر حسين(ع) را در هر روز عرض كردم كه فداى تو گردم نه فرمود شما چه جفا كاريد در هر جمعه زيارت مى‌كنيد او را گفتم نه.

فرمود در هر ماهى زيارت مى‌كنيد گفتم نه فرمود در هر سالى او را زيارت مى‌كنيد گفتم گاهى از سالها شده كه زيارت كرده‌ام فرمود:

اى سدير چه جفا كاريد شما به امام حسين(ع) آيا ندانستيد كه حق تعالى را دو هزار هزار فرشته است.

و در تهذيب و فقيه هزار هزار فرشته است ژوليده مو گرد آلوده كه مى‌گريند بر آن حضرت و زيارت مى‌كنند و سست نمى‌شوند و چه مى‌شود براى تو اى سدير كه زيارت كنى قبر حسين(ع) را در هر جمعه پنج مرتبه و در هر روزى يك مرتبه گفتم فدايت شوم بين ما و بين او فرسخهاى بسيار است فرمود به من كه بالا رو به بام خانه‌ات پس نظر كن به جانب راست و چپ پس بلند كن سر خود را بسوى آسمان پس قصد كن جانب قبر آن حضرت را و بگو:

اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَيْكَ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ؛ نوشته مى‌شود براى تو زيارتى و آن زيارت حجّه و عُمره است.

سدير  گفت: بسا شد كه بجا آوردم اين را در ماه بيشتر از بيست مرتبه.

تذييل در فضيلت و آداب تربت مقدسه امام حسين(ع)

بدان كه روايات بسيار وارد شده كه در تربت آن حضرت شفاى هر درد و مرض است مگر مرگ و امان است از بلاها و باعث ايمنى از هر خوف و بيم است و اخبار در اين باب متواتر است و معجزاتى كه به سبب اين تربت مقدسه ظاهر گرديده است زياده از آن است كه ذكر شود.

و من در كتاب فوايد الرضويه كه در تراجم علماى اماميه است در احوال سيد محدث متبحر آقا سيد نعمت الله جزايرى رحمة الله عليه نوشتم كه آن سيد جليل در تحصيل علم زحمت بسيار كشيده و سختى و رنج بسيار برده و در اوايل تحصيل چون قادر نبوده بر چراغ به روشنى ماه مطالعه مى‌نموده لاجرم از كثرت مطالعه در ماهتاب و بسيار چيز نوشتن و مطالعه كردن چشمانش ضعف پيدا كرده بود.

پس به جهت روشنى چشم خود به تربت مقدسه حضرت سيد الشهداء(ع) و تراب مراقد شريفه ائمه عراق(ع) اكتحال مى‌كرد و به بركت آن تربتها چشمش روشن مى‌گشت.

و نيز نگاشتم كه مبادا اهالى عصر ما به واسطه معاشرت با كفّار و ملاحده اين مطلب را استعجاب نمايند.

همانا كمال الدين دميرى در حيات الحيوان نقل كرده كه افعى هر گاه هزار سال عمر كرد چشمانش كور مى‌شود حق تعالى او را ملهم فرموده كه براى رفع كورى خود چشم خود را به رازيانج تر بمالد؛ لاجرم با چشم كور از بيابان قصد مى‌كند بساتين و جاهايى را كه رازيانج در آنجا باشد و اگر چه مسافتى طويل در بين باشد، پس خود را مى‌رساند به آن گياه و چشم خود را بر آن مى‌مالد روشنى چشم او بر مى‌گردد.

و اين مطلب را زمخشرى و غيره نيز نقل كرده‌اند پس هرگاه حق تعالى در يك گياه ترى اين خاصيت قرار داده باشد كه مار كور،  پى به آن ببرد و بهره خود را از آن بگيرد چه عجب و استبعادى دارد كه در تربت پسر پيغمبر(ص) كه در راه او خودش و عترتش كشته شده شفا از جميع امراض و فوايد و بركاتى قرار داده باشد كه شيعيان و محبان از آن بهره‌ها برند.

هدیه تربت حسینی

به سند معتبر منقول است كه: شخصى گفت حضرت امام رضا(ع) براى من از خراسان بسته متاعى فرستاد؛ چون گشوم در ميان آن خاكى بود، از آن مرد كه آورده بود، پرسيدم كه اين خاك چيست؟

گفت: خاك قبر امام حسين(ع) است و هرگز آن حضرت از جامه و غير جامه چيزى به جايى نمى‌فرستد مگر آنكه اين خاك را در ميانش مى‌گذارد و مى‌فرمايد: اين امان است از بلاها به اذن و مشيت خدا.

انتفاع از تربت حسینی

روايت است كه: عبد الله بن ابى يعفور به خدمت حضرت صادق(ع) عرض كرد كه يك شخص از خاك قبر امام حسين(ع) برمى‌دارد و منتفع مى‌شود و ديگرى برمى‌دارد و منتفع نمى‌شود فرمود كه نه و الله هر كه بردارد و اعتقاد داشته باشد كه به او نفع مى‌بخشد البته منتفع مى‌شود.

اعجاز تربت حسینی

از ابو حمزه ثمالى روايت است كه: عرض كردم به حضرت صادق(ع) كه مى‌بينم اصحاب ما مى‌گيرند خاك قبر امام حسين(ع) را و طلب شفا از آن مى‌كنند آيا شفا در آن هست؟

فرمود كه طلب شفا مى‌توان كرد از خاكى كه بردارند از ميان قبر تا چهار ميل و همچنين است خاك قبر جدم رسول خدا(ع) و قبر امام حسن و امام زين العابدين و امام محمد باقر(ع)؛ پس بگير از آن خاك كه آن شفاى هر درد است و سپرى است براى دفع هر چه از آن ترسى و  هيچ چيز به آن برابرى نمى‌كند از چيزهايى كه از آن شفا طلب مى‌كنند به غير از دعا و چيزى كه آن را فاسد مى‌كند آن است كه در ظرفها و جاهاى بد مى‌گذارند و آنها كه معالجه به آن مى‌كنند، كم است يقين ايشان هر كه يقين داشته باشد كه اين از براى او شفا است هرگاه معالجه به آن كند او را كافى خواهد بود و محتاج به دواى ديگر نخواهد شد و فاسد مى‌گردانند آن تربت را؛ شياطين و كافران از جنيان كه خود را بر آن مى‌مالند و به هر چيز كه مى‌گذرد آن تربت آن را بو مى‌كنند.

و اما شياطين و كافران جنّ پس حسد مى‌برند فرزندان آدم را بر آن و خود را بر آن مى‌مالند كه اكثر  نيكى و بوى خوشش برطرف مى‌شود و هيچ تربت از حاير بيرون نمى‌آيد مگر مهيا مى‌شوند از شياطين و كافران جنّ از براى آن تربت آن‌قدر كه عدد ايشان را كسى به غير از خدا احصا نمى‌تواند كرد و آن تربت در دست صاحبش است و ايشان خود را بر آن مى‌مالند و ملائكه نمى‌گذارند ايشان را كه داخل حاير شوند و اگر تربت سالم از اينها بماند هر بيمار را كه به آن معالجه نمايند البته در آن ساعت شفا مى‌يابد پس چون تربت را بردارى پنهان كن و نام خدا بر آن بسيار بخوان و شنيده‌ام كه بعضى از آنها كه تربت را برمى‌دارند آن را سبك مى‌شمارند حتى بعضى از ايشان آن را در توبره چهارپايان مى‌اندازند يا در ظرف طعام يا چيزهايى كه دست بر آن بسيار ماليده شود از خورجينها و جوالها پس چگونه شفا يابد از آن كسى كه به اين نوع آن را حرمت دارد و لكن دلى كه در آن يقين نيست و سبك مى‌شمارد چيزى را كه صلاحش در آن است عمل خود را فاسد مى‌كند.

مواظبت از تربت حسینی

مؤلف گويد كه شيخ ما محدث متبحر  ثقه الاسلام نورى رحمه الله در دار السلام نقل فرموده كه روزى يكى از برادران من به خدمت مرحومه والده‌ام رسيد مادرم ديد كه تربت امام حسين(ع) را در جيب پايين قباى خود گذاشته.

مادرم او را زجر كرد كه اين بى‌ادبى است به تربت مقدسه چه آن كه بسا شود در زير ران واقع شود و شكسته گردد. برادرم گفت چنين است كه فرمودى و تا به حال دو مهر شكسته‌ام و لكن عهد كرد كه مِنْ بَعد در جيب پايين نگذارد پس چند روزى از اين قضيه گذشت.

علامه والدم در خواب ديد بدون آنكه از اين مطلب اطلاع داشته باشد كه مولاى ما حضرت ابو عبد الله الحسين(ع) به زيارت او تشريف آورد و در اطاق كتابخانه نشست و ملاطفت و مهربانى بسيار كرد و فرمود بخوان پسران خود را بيايند تا آنها را اكرام كنم.

پس والد پسرها را طلبيد و با من پنج نفر بودند پس ايستادند در نزد در مقابل آن حضرت و در نزد آن حضرت از جامه و چيزهاى ديگر بود. پس يك يك را مى‌خواند و چيزى از آنها به او مى‌داد.

پس نوبت به برادر مزبور سلمه الله رسيد حضرت نظرى بر او افكند مانند كسى كه در غضب باشد و التفات فرمود بسوى والد مرحوم و فرمود اين پسر تو دو تربت از تربتهاى قبر من در زير ران خود شكسته است پس مثل برادران ديگر او را نخواند بلكه افكند بسوى او چيزى و الان در ذهنم است كه گويا قاب شانه ترمه به او داد.

پس علامه والد بيدار شد و خواب خود را براى مرحومه والده نقل كرد و والده حكايت را براى ايشان بيان كرد. والد تعجب كرد از صدق اين خواب.

جلالت امامزادگان

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *