فضیلت زیارت امام علی (ع)

فضیلت زیارت امام علی (ع)

از حضرت صادق(ع) مروى است كه: چون زيارت كنى جانب نجف را زيارت كن عظام آدم(ع) و بدن نوح(ع) و جسم على بن ابى طالب(ع) را به درستى كه زيارت كرده خواهى بود پدران گذشته را و محمد(ص) خاتم پيغمبران را و على(ع) بهترين اوصيا را. فضیلت زیارت امام علی (ع)

زیارت علی(ع) برابر زیارت پیامبر است

شيخ محمد بن المشهدى روايت كرده از حضرت صادق(ع) كه فرمود: مردى اعرابى بخدمت حضرت رسول(ص) مشرف شد و عرض كرد يا رسول الله منزل من دور است از منزل تو و من مشتاق زيارت و ديدن تو مى‌شوم مى‌آيم به زيارت جناب تو و ملاقات تو برايم حاصل نمى‌شود و ملاقات مى‌كنم على بن ابى طالب(ع) را پس مرا مأنوس مى‌كند به حديث و مواعظ خود و من برمى‌گردم با حال اندوه و حسرت بر نديدن تو .

فرمود هر كه زيارت كند على را مرا زيارت كرده و هر كه او را دوست دارد مرا دوست داشته و كسى كه دشمن دارد او را مرا دشمن داشته است برسان اين را به قوم خود از جانب من و هر كه برود به زيارت او پس بتحقيق كه به نزد من آمده و من جزا خواهم داد او را روز قيامت و جبرئيل و صالح المؤمنين.

حضرت سجّاد و ابوحمزه ثمالی

مؤلف گويد كه سيد عبد الكريم بن طاوس در فرحة الغري روايت كرده كه: حضرت امام زين العابدين(ع) وارد كوفه شد و داخل شد در مسجد آن و در مسجد بود أبو حمزۀ ثمالى كه از زاهدين اهل كوفه و مشايخ آنجا بود.

پس حضرت دو ركعت نماز گذاشت أبو حمزه ثمالى گفت نشنيدم لهجه‌اى پاكيزه‌تر از او نزديكش رفتم تا بشنوم چه مى‌گويد شنيدم مى‌گويد:

إِلَهِي إِنْ كَانَ [كُنْتُ] قَدْ عَصَيْتُكَ فَإِنِّي قَدْ أَطَعْتُكَ فِي أَحَبِّ اَلْأَشْيَاءِ إِلَيْكَ
و اين دعايى است معروف.

مؤلف گويد كه ذكر اين دعا بعد از اين در اعمال كوفه بيايد و آنكه أبو حمزه گفت كه آن بزرگوار آمد نزد ستون هفتم و نعلين را كند و ايستاد و دستها را تا برابر گوش بلند كرد و تكبيرى گفت كه جميع موهاى بدن من از دهشت آن راست ايستاد پس چهار ركعت نماز گزارد و ركوع و سجودش را نيكو بعمل آورد پس اين دعا را خواند:

إِلَهِي إِنْ كُنْتُ قَدْ عَصَيْتُكَ تا آخر دعا …

و موافق روايت سابقه آن بزرگوار برخاست و رفت.

أبو حمزه گفت كه من عقب او رفتم تا مناخ كوفه و آن مكانى بود كه شتران را در آنجا مى‌خوابانيدند ديدم در آنجا غلام سياهى است و با او است شتر گزيده و ناقه گفتم با او اى سياه اين مرد كيست گفت أَ وَ يَخْفَى عَلَيْكَ شَمَائِلُهُ از سيما و شمايلش او را نشناختى او على بن الحسين است.

 أبو حمزه گفت: پس خود را انداختم روى قدمهاى آن حضرت بوسيدم آن را كه آن جناب نگذاشت و با دست خود سر مرا بلند كرد و فرمود: مكن سجود نشايد مگر براى خداوند عزّوجلّ.

 گفتم: يا ابن رسول الله براى چه اينجا آمديد؟

فرمود كه از براى آنچه كه ديدى يعنى نماز در مسجد كوفه و اگر مردم بدانند كه چه فضيلتى است در آن بيايند بسوى آن اگر چه به روش كودكان خود را بر زمين كشند؛ يعنى بيايند هر چند در نهايت سختى باشد راه رفتن برايشان مانند اطفالى كه راه نيفتاده‌اند نشسته حركت مى‌نمايند.

پس فرمود آيا ميل دارى كه زيارت كنى با من قبر جدّم علىّ بن ابى طالب(ع)را؟

 گفتم: بلى! پس حركت فرمود و من در سايه ناقه او بودم؛ و حديث مى‌كرد مرا تا رسيديم به غريين و آن بقعه‌اى بود سفيد كه نور آن مى‌درخشيد پس از شتر خويش پياده شد و دو طرف روى خود را بر آن زمين گذاشت و فرمود:

اى ابا حمزه اين قبر جدّ من على بن ابى طالب(ع) است.

پس زيارت كرد آن حضرت را به زيارتى كه اول آن: اَلسَّلاَمُ عَلَى اِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّضِيِّ وَ نُورِ وَجْهِهِ اَلْمُضِيءِ است پس وداع كرد با آن قبر مطهّر و رفت بسوى مدينه و من برگشتم بسوى كوفه.

زیارت علی(ع) زیارت گذشتگان از انبیا و اولیا!

از حضرت صادق(ع) مروى است كه: چون زيارت كنى جانب نجف را زيارت كن عظام آدم(ع) و بدن نوح(ع) و جسم على بن ابى طالب(ع) را به درستى كه زيارت كرده خواهى بود پدران گذشته را و محمد(ص) خاتم پيغمبران را و على(ع) بهترين اوصيا را.

حكيم سنايى گفته:

مرتضايى كه كرد يزدانش   همره جان مصطفى جانش

هر دو يك قبله و خردشان دو     هر دو يك دُر ز يك صدف بودند

دو رونده چو اخترِ گردون   دوبرادر چو موسی و هارون

زیارت خضر(ع) حضرت امير المؤمنين(ع)

مؤلف گويد كه در روايت معتبر منقول است كه: حضرت خضر(ع) در روز شهادت حضرت امير المؤمنين(ع) گريه‌كنان و استرجاع گويان بسرعت آمد و ايستاد بر در خانه امير المؤمنين(ع) پس گفت:

رَحِمَكَ اَللَّهُ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ كُنْتَ أَوَّلَ اَلْقَوْمِ إِسْلاَماً وَ أَخْلَصَهُمْ إِيمَاناً وَ أَشَدَّهُمْ يَقِيناً وَ أَخْوَفَهُمْ لِلهِ...

 و شمرد بسيارى از فضائل آن حضرت را…

فضیلت مسجد کوفه:

شيخ كلينى و غير او از مشايخ عظام روايت كرده‌اند از هارون بن خارجه كه: حضرت صادق(ع) به من فرمود:

اى هارون چه مقدار مسافت است بين تو و بين مسجد كوفه يك ميل مى‌شود گفتم نه فرمود بجا مى‌آورى همه نمازهاى خود را در آنجا گفتم نه. فرمود اگر من نزديك آن مسجد بودم اميد داشتم كه از من فوت نمى‌شد يك نماز در آن و هيچ مى‌دانى كه چيست فضيلت آن؟! موضع نبوده بنده صالحى و نه پيغمبرى مگر آنكه نماز گزارده در مسجد كوفه حتى آنكه رسول خدا(ع) در شبى كه او را به معراج مى‌بردند، جبرئيل به آن حضرت گفت مى‌دانى كه در كجايى يا رسول الله؟! الآن مقابل مسجد كوفه مى‌باشى.

فرمود: پس رخصت بطلب از پروردگار من تا بروم در آن و دو ركعت نماز گزارم.

 پس جبرئيل از حق تعالى اذن طلب كرد حق تعالى اذن مرحمت فرمود.

پس فرود آورد آن حضرت را و آن جناب دو ركعت نماز گذاشت در آن.

و به درستى كه جانب راست آن باغى است از باغهاى بهشت و ميان آن باغى است از باغهاى بهشت و عقب آن باغى است از باغهاى بهشت و بدرستى كه نماز واجب در آن برابر است با هزار نماز و نافله در آن مقابل است با پانصد نماز و نشستن در آن بدون تلاوت و ذكر عبادت است و اگر مردم بدانند كه چه فضيلت است در آن بيايند بسوى آن اگر چه به روش كودكان خود را بر زمين كشند.

و در روايت ديگر است كه نماز واجب در آن مقابل حج است و نماز نافله مقابل عمره.

دكة القضاء و بيت الطشت

بدان كه دكة القضاء دكانچه‌اى بوده در مسجد كه امير المؤمنين(ع) بر روى آن مى‌نشستند و قضاوت و حكم مى‌نمودند و در آن موضع ستون كوتاهى بوده كه بر آن نوشته بوده آيه كريمه إِنَّ اَللّٰهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسٰانِ.

و بيت الطشت همان محلى است كه ظاهر شده معجزه امير المؤمنين(ع) در باب آن دختر بى‌شوهرى كه يك وقتى در ميان آب بوده كه زالويى در شكمش داخل شده و كم‌كم از مكيدن خون بزرگ شده بود و شكم آن دختر  را نيز  بزرگ كرده بود برادران دختر  گمان حمل به او بردند و خواستند او را بكشند براى حكم آن نزد امير المؤمنين(ع) آمدند حضرت امر  فرمود در جانب مسجد پرده كشيدند و آن دختر را در پس آن پرده نشانيدند و قابله كوفه را امر فرمود كه او را تفتيش كند قابله پس از تفتيش عرض كرد يا امير المؤمنين اين دختر آبستن است و فرزند در شكم دارد پس حضرت امر فرمود طشتى مملو از لجن آوردند و دختر را بر روى آن نشانيدند آن زالو كه بوى لجن شنيد از شكم دختر بيرون آمد…

و در بعضى از روايات است كه حضرت دست دراز كرد و از كوههاى شام قطعه برفى آورد و نزديك آن طشت نهاد تا آن حيوان از شكم دختر بيرون آمد.

نمازگاه پیامبران

و از حضرت صادق(ع) منقول است كه به ابو بصير فرمود:

اى ابو محمد! گويا من مى‌بينم حضرت صاحب الامر(ع) در مسجد سهله فرود آيد با اهل و عيالش و منزل آن حضرت باشد و حق تعالى هيچ پيغمبرى نفرستاده است مگر آنكه در آن مسجد نماز كرده است و هر كه در آن مسجد اقامت نمايد چنان است كه در خيمۀ رسول خدا(ص) اقامت نموده است و هيچ مرد و زن مؤمنى نيست مگر آنكه دلش مايل است به سوى آن مسجد و در آن مسجد سنگى است كه در آن صورت هر پيغمبرى هست و هيچكس با نيّت صادقه نماز و دعا نمى‌كند در آن مسجد مگر آنكه برمى‌گردد با حاجت برآمده شده و هيچكس در آن مسجد امان نمى‌طلبد مگر آنكه امان مى‌يابد از هر چه كه مى‌ترسد.

 گفتم: فضيلت اين است كه از براى اين مسجد است.

حضرت فرمود زيادتر بگويم از برايت؟

عرض كردم بلى!

 فرمود كه آن از جمله بقعه‌هايى است كه خدا دوست مى‌دارد كه او را در آنها بخوانند و هيچ شب و روزى نيست مگر آنكه ملائكه مى‌آيند به زيارت آن مسجد و عبادت مى‌كنند خدا را در آن، پس فرمود كه اگر من نزديك مى‌بودم به شما همه نماز را در آن مسجد مى‌كردم، پس فرمود:

 اى ابا محمّد! آنچه وصف نكردم از فضيلت اين مسجد بيشتر از آن است كه گفتم.

 من عرض كردم: فدايت شوم حضرت قائم(ع) هميشه در آن مسجد خواهد بود، فرمود: بلى! الخ…

مؤلف گويد كه اين مسجد از مساجد شريفه كوفه است و منسوب است به زيد بن صوحان كه از بزرگان اصحاب امير المؤمنين(ع) و از ابدال بشمار مى‌رفته و در جنگ جمل در يارى آن حضرت شهيد شده.

مسجد صعصعه

و در نزديكى مسجد او مسجد برادرش صعصعه بن صوحان است كه او نيز از اصحاب امير المؤمنين(ع) و از عارفين به حقّ آن جناب و از بزرگان اهل ايمان است و چندان فصيح و بليغ بوده كه امير المؤمنين(ع) او را خطيب شحشح گفته و به مهارت در خطب و فصاحت در لسان او را ثنا فرموده و هم او را به قلّت مئونه و كثرت معونه مدح نموده و در شبى كه آن حضرت از دنيا رحلت فرمود و فرزندان آن جناب جنازه نازنينش را از كوفه به نجف حمل نمودند.

صعصعه از جمله مشيعين بود و چون از كار دفن آن حضرت فارغ شدند، صعصعه نزد قبر  مقدس ايستاد و مشتى از خاك برگرفت و بر سر خود ريخت و گفت پدر و مادرم فداى تو باد يا امير المؤمنين گوارا باد ترا كرامتهاى خدا اى ابو الحسن! بتحقيق كه مولد تو پاكيزه بود و صبر تو قوى و جهاد تو عظيم بود و به آنچه آرزو داشتى رسيدى و تجارت سودمند كردى و به نزد پروردگار خود رفتى.

 و از اين نوع كلمات بسيار گفت و گريه كرد گريه سختى و به گريه درآورد سايرين را و در حقيقت سر قبر آن حضرت مجلس روضه شد كه در آن دل شب منعقد گرديد و صعصعه بمنزله روضه خوان بود و مستمعين جناب امام حسن و امام حسين علیهم السلام و محمد بن الحنفيه و ابو الفضل العباس و ساير فرزندان و بستگان آن حضرت و چون اين كلمات بپايان رسيد روى به جانب امام حسن و امام حسين علیهم السلام و ساير آقازادگان كردند و ايشان را تعزيت و تسليت گفتند پس جملگى به كوفه مراجعت نمودند.

خدايت رحمت كند اى ابوالحسن كه تو  نخستين مردم بودى در پذيرفتن اسلام و خالص ترين آنها بودى در ايمان و محكمترين آنها در يقين و ترسناكترينشان از خدا.

شرافت اهل بیت (ع)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *